English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (5801 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Chad U خرده کاغذ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
chadless U بی خرده کاغذ
chadless punch U منگنه بی خرده کاغذ
chadless tape U نوار بی خرده کاغذ
Other Matches
sprocket feed U محل نگهداری کاغذ که چاپگر کاغذ را باچرخ دندانه دار در سوراخهای مقدار لبه هر کاغذ می چرخاند
tractor feed U روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
friction feed U تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
dribbles U خرده خرده پیش بردن
dribbled U خرده خرده پیش بردن
dribble U خرده خرده پیش بردن
dribbling U خرده خرده پیش بردن
skipped U حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skip U حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skips U حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
sheet U سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
sheets U سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
plotter U وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotters U وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
sprocket holes U مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
NCR paper U کاغذ خاص تلقیح شده با مواد شیمیایی که به صورتهای مختلف استفاده میشود. پس از چاپ گرفتن این کاغذ با چاپگر impact
sipping U خرده خرده نوشی
sips U خرده خرده نوشی
sipped U خرده خرده نوشی
sip U خرده خرده نوشی
flow U درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flowed U درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flows U درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
scratch paper U کاغذ مسوده کاغذ سیاهه
toner U که در چاگر لیزری استفاده میشود. تونر با بر الکتریکی روی کاغذ منتقل میشود و سپس با نوک آن به طور موقت روی کاغذ قرار می گیرد
feed U روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feeds U روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
sidelay U تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
splinter U خرده
splinters U خرده
weeny U خرده
splintering U خرده
weensy U خرده
weeniest U خرده
bit U خرده
weenier U خرده
dribblet U خرده
splintered U خرده
particle U خرده
tittle U خرده
fritter U خرده
fractions U خرده
fraction U خرده
fritters U خرده
snippy U خرده
shredding U خرده
shredded U خرده
shred U خرده
whit U خرده
glimmer U خرده
glimmered U خرده
glimmers U خرده
wight U خرده
particles U خرده
snippel U خرده
nip U خرده
nipped U خرده
nips U خرده
trash ice U خرده یخ
shreds U خرده
haet U خرده
grain U خرده
small U خرده
whole U بی خرده
smaller U خرده
smallest U خرده
fragments U خرده
fragment U خرده
fragmenting U خرده
debris U خرده
vestigial U خرده
vestige U خرده
vestiges U خرده
sub U خرده
subs U خرده
bits U خرده
round U بی خرده
jotted U خرده
crumb U خرده
bittock U خرده
fragmental chip U خرده
jot U خرده
roundest U بی خرده
crumbs U خرده
jots U خرده
retail trade U خرده فروشی
shivers U خرده سنگ
towns U خرده شهر
retailer U خرده فروش
retail sales U خرده فروشی
town U خرده شهر
faultfinder U خرده گیر
he was a little too p U یک خرده تندرفت
gaudery U خرده ریزها
excelsior U خرده نجاری
glass dust U خرده شیشه
gimcrackery U خرده ریز
foot bone U خرده استخوان پا
goodman U خرده مالک
retailers U خرده فروش
nagging U خرده گیری
caviler U خرده گیر
groat U ذره خرده
retail dealing U خرده فروشی
hucksterer U خرده فروش
chat wood U خرده هیزم
censoriousness U خرده گیری
micro wave U خرده موج
shard U خرده ریز
niggles U خرده گرفتن
niggled U خرده گرفتن
niggle U خرده گرفتن
micrometer caliper U خرده سنج
carper U خرده گیر
miniature system U خرده نظام
mote U نقطه خرده
broken stone U خرده سنگ
subgroups U خرده گروه
abrasive grit خرده فلزات
pick at U خرده گرفتن بر
shards U خرده ریز
criticalness U خرده گیری
subculture U خرده فرهنگ
retail dealer U خرده فروش
subcultures U خرده فرهنگ
knoit U تغ تغ خرده گیری
dumping stone U خرده سنگ
reseller U خرده فروش
queen of heaven U خرده سیاره
planetoidal U خرده سیارهای
crystallite U خرده کریستال
subgroup U خرده گروه
animadvert U خرده گرفتن
retail U خرده فروشی
chip U خرده چوب
thimblefuls U یک خرده یک جرعه
thimbleful U یک خرده یک جرعه
censorious U خرده گیر
cavil U خرده گیری
crumb U خرده نان
caviled U خرده گیری
caviling U خرده گیری
rubble U خرده سنگ
cavilled U خرده گیری
cavils U خرده گیری
smallholders U خرده مالک
grit U خرده سنگ
smallholder U خرده مالک
gritted U خرده سنگ
chips U خرده چوب
round U بی خرده کردن
round U گرد بی خرده
roundest U بی خرده کردن
roundest U گرد بی خرده
fripperies U خرده ریز
frippery U خرده ریز
crumbs U خرده نان
gritting U خرده سنگ
blinding U خرده سنگپاشی
asteroid U خرده سیاره
suborder U خرده راسته
titbit U خرده ریز
substation U خرده ایستگاه
subtest U خرده ازمون
sugroup U خرده گروه
tinker's dam U خرده ریز
tinker's damn U خرده ریز
to sell by retail U خرده فروختن
to a on or upon U خرده گرفتن بر
trumpery U خرده ریز
asteroids U خرده سیاره
blindingly U خرده سنگپاشی
tidbits U خرده ریز
tidbit U خرده ریز
yeomanry U خرده مالکین
titbits U خرده ریز
junk U خرده ریز
spall U خرده ریز
diamond dust U خرده یاسوده الماس
flinders U خرده شیشه وامثال ان
retail price U قیمت خرده فروشی
wait a second U یک خرده صبر کنید
lay out U اسباب خرده ریز
retail price U بهای خرده فروشی
retail U خرده فروشی کردن
shopper U کاسب خرده فروش
giblet U خرده ریز جزئی
gimceackery U خرده ریزکم بها
yeomanly U خرده مالک کشاورز
small pieces of bread U خرده یاریزه نان
yeomen U خرده مالک کشاورز
bric-a-brac U خرده ریز صنعتی
a few scraps of information U یک خرده اطلاعات [ناکافی]
cavils U خرده گیری کردن
breccia U جوش خرده سنگی
yeoman U خرده مالک کشاورز
bort U خرده الماسی تراشدار
Recent search history Forum search
0چرا چاپ متکی به رنگ سیاه و کاغذ سفید است؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com